باز هم عطش سیری ناپذیر قاچاقچیان سوخت قربانی گرفت. این بار معلمانی بودند که با هزاران آرزو به کلاس های درسشان نرسیدند.
شاعری ( معلمانی) که به پهلو افتاد/ند
مردند
با معمایی در مشت
و ماه
بر دندانهاشان تابید
ریز و درشت.
... چطور می تواند مرگ از تو گودالی پر کند؟
غلامرضا بروسان
از کتاب «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است»، نشر مروارید، ۱۳۸۸
(( بروسان نیز متاسفانه به همراه همسر و فرزند خردسالش در حادثه رانندگی در گذشت))
5 یار دبستانی نوشته- مرثیه ای است از لاتیدان در همین باره.
غفلت از زبان بومی و اضمحلال طبیعت عنوان مقاله ای است به قلم امیلیا نرسیسیانس چاپ شده در آخرین شماره فصل نامه مجله زبان شناسی، شماره اول، بهار وتابستان 1389، تاریخ نشر آبان 1390.
همان گونه که از عنوان مقاله پیداست، ارتباط زبان و گویش در حفظ طبیعت از مطالبی است که کمتر به آن پرداخته شده است. این موضوع بیشتر در نواحی دور از مرکز مشهودتر به چشم می آید. با توجه به تجربه و علاقه شخصی این نابودی را به عینه در چنین مناطقی دیده ام. هرگاه شما واژه خاص و انحصاری اشیا، ابزار، گیاه، درخت ، سنت و ساختاری را فراموش کنید و یا نسل جدید از آن بی خبر باشند، طبعاً در نگاه داشت آن نیز دقت و تعصبی نخواهند داشت.
امیلیا نرسیسیانس در مقدمه مقاله خود آورده است که: (( تحقیقات متعدد حاکی از وجود رابطه مستقیمی است بین اضمحلال زیست بوم زبان و گویش های محلی.))
معمولاً از نقش ارتباطی زبان در طرح های زیست محیطی غفلت می شود. کم توجهی به دانش بومی مستقر در زبان نیز به زیان های جبران ناپذیری منجر می شود. از مثال های ملموس ذکر شده در مقاله، نمونه های گیاهان دارویی - کشاورزی و شیوه های ماهیگری است که در استان هرمزگان به نحو بارزی به چشم می آید.
خواندن این مقاله را به دوستان توصیه می کنم. (( چنان چه به اصل مقاله دسترسی ندارید دستور فرمایید تا ایمیل شود.)